سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام حسین علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
قالب شعر : مسدس ترکیب

امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند         روح القدس مدحت گری، حورا غزل خوانی کند

گـیـتـی به تن پیراهن از، انوار ربّـانـی کـند         شادی و غم با دل صفـا پـیـدا و پنهانی کـند


در سـیـنه هـای سوخته آتش گـلستـانـی کـند         زیبد جهان هستی خود، یکباره قـربانی کند

ریـحـانـۀ خــتـم رُسـل فـرزنـد زهــرا آمـده

آری حـسـیـن بن عـلـی امـشب به دنیـا آمده

امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه         امشب ز بـاغ آرزو، ریحـان گـرفته فاطمه

امشب ز دریـای ولا، مرجان گرفته فاطمه         امشب ز داور گـوهـر ایمان گرفته فـاطـمه

امشب برای اهل دل، جانـان گرفته فـاطمه         امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر

از خـانـه زهـرا رود بر آسمان نـوری دگر

در سیر دریـای ولا دل گـوهـرش را یافـته         یا جـان به ظلمات بـلا روشنگرش را یافته

باطل شده سر در گمُ، حق محورش را یافته         بـسـتـان سـرسـبـز ولا آب آورش را یـافـته

نـخـل امید فـاطـمـه برگ و برش را یـافـته         فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافـته

از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه

ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فـاطمه

شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این         مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این

ریـحـانـۀ خـتـم رسل دُردانۀ زهـراست این         مـاه امـیـرالـمـونـیـن مِهر جهان آراست این

توحید از سر تا بپا قرآن ز سر تا پاست این         وجه خـدا خـون خدا عبد خـدا سیماست این

گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم

ترسم که هر کس بشنود خواند حسین اللهیم

جان بحر و او در دانه اش دل باغ، او ریحانه اش         هستی هـمه دلـداده اش عـالم همه دیوانه اش

ایثار شمع محـفـلش خلـقت همه پـروانه اش         خلـق زمین و آسمان یکسر گـدای خانه اش

سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش         مرهون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش

چشم همه دریای او قـلب همه صحـرای او

هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او

فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن         درد درون خویش را ابـراز کـن ابـراز کن

حـرف دل بشکـسته را آغـاز کن آغـاز کن         پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن

برگرد شمع روی او پرواز کن پـرواز کن         نازی بکش زان نازنین بر خلق عالم ناز کن

عین الحیوة عاشقان در عالمین است این پسر

باب النجاة عاصیان یعنی حسین است این پسر

آن سرو بستان قدم تـازد در این عـالـم قـدم         ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود ز هم

دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم         لبخـنـد زن پـرواز کن گـردید گرد آن حـرم

زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید، هم         این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم؟

من آمدم تا در یـم عصیـان بگـیـرم دستـتان

از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستـتان

من آمدم با بذل جان دل مُـرده را احیـا کنم         من آمدم با تـرک سر فـرمان حق اجرا کنم

مـن آمـدم هـر فـرد را آزاده در دنـیـا کـنـم         مـن آمـدم بـنـد سـتـم از پـای عـالـم وا کـنـم

من آمدم تا پـرچـم عـدل و شـرف بـرپا کنم         من آمـدم هر روز را اعـلان عـاشـورا کنم

مـن آمـدم تا رهـنـمـا در طی مـنـزلهـا شوم

با روی خـونـیـن تا ابد روشنـگـر دلها شوم

حُسن خدا روی خدا این حُسن من این روی من         خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من

رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من         حبل المتین عاشقان این تار من این موی من

سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من         آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من

مـن بـیـن دریــای بـلا فُـلـک نـجـات امـتـم

من با لب عـطـشـان  خود آب حیـات امـتـم

خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من         ایـثـار دامن گـیـر من آزادگی مـرهـون من

افـروختن، خود سوختن، آموخـتن قانون من         مجد و جلال و عزت و عشق و وفا؛ ممنون من

قلب همه کانون من، چشم همه جـیحون من         خونی که ریزد بر زمین، از چهرۀ گلگون من

هر قطره اش میجوشد و صد بحر غفران می شود

بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود

تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش         تا حشر هر افتاده را من همدمش، من یاورش

هرکس به طوفان غرق شد، من کشتی اش، من لنگرش         هرکس به صحرا گشت گم، من هادی اش، من رهبرش

هرکس شهید دوست شد، من سیدش، من سرورش         هرکس که مست یار شد من ساقی اش،من ساغرش

لـبـیـک گو امـدادگـر فـریـاد رس فـردا منم

حـتـی اگـر کـافـر زنـد دست ولا بر دامـنـم

من عاشق شیدای حق، حق عاشق شیدای من         پیمان خود را نشکنم، گر بشکند اعضای من

صد بار، اگرغلطد بخون هرلحظه سر تا پای من         صد بار اگر گلگون شود از خون سرو سیمای من

هر روز گردد زنده تر، ز امروز من فردای من         بر نـسلهـا باشد یکی میلاد و عـاشورای من

هـر روز بر آزادگـان مـیـلاد جـان مـا بود

در مـحـفـل دلـدادگـان "میثم" زبـان ما بود

نقد و بررسی

ابیات زیر در تمامی سایتها حتی سایت نخل میثم استاد سازگار بصورت زیر درج شده است که علاوه بر اینکه ردیف و قافیه رعایت نشده، وزن شعر هم مخدوش شده در معنا هم مشکل پیدا کرده که البته این غلط تایپی است لذا اصلاح شد



شور آفرین عاشقان با شور عاشورا است این      مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست فاطمه



لـبـیـک گو امـدادگـر فـریاد رس فردای من         حـتـی اگـر کـافـر زنـد دست ولا بر دامـنـم



بیت زیر با غلط تایپی در تمامی سایتها امده که موجب بی معنا شدن بیت شده است لذا اصلاح شد



صد ره، اگرغلطد بخون هرلحظه سر تا پای من         صد بار اگر گلگو ن شود از خون سرسیمای من